البحر المورود فی المواثیق و العهود (کتاب)«البحر المورود فی المواثیق و العهود» اثر عربی عبدالوهاب شعرانی ، مجموعهای از اخلاقیات و صفات پسندیده میباشد که کتابت آن، در ماه رجب سال ۱۲۷۸ ق به پایان رسیده است. ۱ - ساختار کتابکتاب با مقدمهای مختصر از نویسنده در توضیح محتوای اثر آغاز شده است. متن کتاب مجموعه عهود و پیمانهایی است که نویسنده، با دیدن صفات و اخلاق پسندیده و نیکوی ده تن از اساتید و علمای عصر خویش، با خود بسته و رعایت آنها را بر خود واجب کرده است. این بزرگان، عبارتند از: شیخ علی خواص ، محمد شناوی احمدی ، محمد بن عنان ، عبدالقادر دشطوطی ، محمد منیر ، محمد بن داود ، محمد العدل طناحی ، عبدالحلیم بن مصلح ، ابوبکر حدیدی و ابوالحمایل محمد سروی . [۱]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۵.
کتاب فاقد هرگونه تبویب یا فصل بندی بوده و در چینش عهود، ترتیب خاصی رعایت نشده است. ۲ - گزارش محتوااولین عهدی که نویسنده از آن یاد کرده، مربوط به تواضع و فروتنی است؛ این که آدمی خود را از همنشین مسلمان خود، پایین تر و کمتر بداند، هرچند که آن فرد، در ظاهر، در غایت فسق باشد. نویسنده پیشنهاد داده است، اگر انسان مدعی که این کار بر ایشان سخت است، صفات فاسقانه خود از اول عمر را مطالعه و بررسی کرده و آن را بر عمل آن شخص فاسق ، عرضه کند، خواهد دید که صفات فاسقانه، خیلی بیشتر و بدتر از عمل فسق بوده و اگر خداوند آنان را نمیپوشاند، وی فاسق تر بود. [۲]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۸.
نویسنده معتقد است که این عهد، کلید و دهلیز توصل و رسیدن به سایر عهود و ملکات نفسانی است که وی در کتاب به آنها اشاره کرده است و کسی که از آن بی بهره باشد، رایحه خوش سایر عهود، بر مشامش نخواهد رسید. [۳]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۸.
وی در تایید این گفته خویش، از سخن استادش، علی الخواص استمداد جسته و به آن استناد کرده است که: «شایسته نیست بندهای، قدم در طریق قومی نهد مگر آن که نفس خویش را در پایینترین درجه و رتبه ایشان ببیند؛ رتبهای که پایین تر از آن، رتبهای نباشد مگر نفوس عارفین». [۴]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۰.
نویسنده از این صفت، به «مدد» تعبیر نموده و حکم آن را، مانند حکم آب میداند که: «جریان ندارد، مگر در زمین پست و هموار» و معتقد است منزلت و مقام هر شخصی در بهشت ، به حسب تواضع و فروتنی وی نسبت به سایرین بوده و هرچقدر تواضع وی نسبت به جلیس و رفیقش بیشتر باشد، مقام و منزلتش، بالاتر خواهد بود. [۵]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۲.
۳ - عهد دومعهد دوم، عبارت است از این که طالب مصاحبت و همنشینی خاص با آدمی، تا امتحان نشده و محبت ، تواضع و حرف شنوی وی معلوم نگردیده، عهدی از وی گرفته نشده و سری به او گفته نشود. [۶]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۴.
نویسنده اقل علامات محبت را این میداند که آن شخص، کسی را بر طریقت مقدم نکند، حتی، زن ، فرزند، پدر ، مادر ، اموال و دیگر اموری که محبوب نفس آدمی میباشد. [۷]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۴.
به نظر وی، بهترین چیز برای رسیدن به کمال مراتب تصدیق ، کثرت ذکر خداوند میباشد و بدین وسیله است که جمیع اوهام و شکوک، ذایل میگردد. وی برای تصدیق گفته خود، به آیه شریفه «الا بذکر الله تطمئن القلوب» استناد کرده است. [۸]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۷.
وی بر این باور است که معرفت کمال ایمان به واسطه کلام الله و تصدیق استاد و محبت وی و تقدم او بر اهل و عیال و مال، حاصل نخواهد شد مگر به واسطه امتحان و تمرین. [۹]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۱۸.
عهد بعدی، حکایت از عدم قبول و اکل هدایایی دارد که از برخی به انسان رسیده باشد مانند: نصرانی ، یهودی ، مجوس و ملحقین به آنها از قبیل منافقین و سایر افرادی که شرع، از معامله ، موالات و مودت ایشان نهی فرموده است. [۱۰]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۲۵.
نویسنده در تایید این مطلب، به جریان هدیه آوردن حکیم بن حزام برای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، قبل از اسلام آوردنش و عدم قبول آن حضرت به این دلیل که ما از مشرکین هدیهای را نمیپذیریم، استناد کرده است. [۱۱]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۲۵.
عدم اعتناء و توجه به مال دنیا و طلا ، عهد دیگری است که نویسنده به توضیح آن پرداخته است. به باور وی، زمانی انسان به کمال میرسد که اگر بر کوهی از طلا گذر کرد، به آن کوچکترین اعتنا و توجهی نکرده و چیزی جز قوت روزانه از آن برنگیرد. [۱۲]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۲۸.
۳.۱ - کلام فضیل بن عیاضدر این قسمت از کتاب، به کلام فضیل بن عیاض اشاره شده است که فرمود: «اگر دنیا خودش را به من عرضه کرده و در آخرت نیز محاسبهای در کار نباشد، هر آینه آن را ترک کرده و آن چنان که شما از مردار دوری کرده و مواظبید که هنگام عبور از کنار آن، لباستان به آن آلوده نشود، از آن دوری میکردم.» [۱۳]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۲۹.
در ادامه، به گوشههایی از زهد و پرهیزگاری علمایی همچون محمد بن ادریس شافعی ، ابوزید هلالی ، معن بن زائده اشاره و حکایاتی در این زمینه، آورده شده است. ۴ - پس گرفتن هدیهدر عهدی دیگر، به این مطلب اشاره شده است که شایسته نیست انسان عطیه و هدیهای را از کسی بپذیرد، درحالی که میداند در شهر، کسانی که از وی بدان هدیه محتاج تر میباشند، وجود دارد. [۱۴]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۳۴.
نویسنده معتقد است که کسی قادر بر عمل به این عهد نیست، مگر آن که دنیا در نظرش کوچک و خوار بوده و عزت دین نزد وی، بیشتر و والاتر از دنیا باشد. [۱۵]
شعرانی، عبدالوهاب، ص۳۵.
۵ - عدم اکل از هدایای سلطاناز دیگر عهودی که در کتاب، به آنها اشاره شده است، عبارتند از: عدم اکل از هدایای سلطان؛ اخلاص در توحید برای خداوند در افعال، اقوال و وجود؛ راه ندادن چیزی از محبت دنیا در قلب، از جمله محبت فرزند ، زن ، مال ، شهوات زیرا خداوند غیور بوده و نمیپسندد در قلب مؤمن ، غیر از محبت او، محبت دیگری باشد؛ عدم خوابیدن در ثلث آخر شب ، در شب جمعه ، نیمه شعبان و ده شب آخر ماه رمضان و عدم پرداختن به لغو و باطل در این شبها؛ کمک به مردم در انجام کارهایشان؛ کوشش در برقراری صلح و دوستی بین مردم و از بین بردن عداوت و دشمنی. ۶ - وضعیت کتابکتاب فاقد هرگونه فهرست و پاورقی است. ۷ - منبع مقالهالشعرانی، عبدالوهاب ؛ البحر المورود فی المواثیق و العهود؛ مکتبة الثقافة الدینیة ؛ القاهرة؛ الطبعة الاولی؛ ۱۴۲۴ ق. ۸ - پانویس
۹ - منبعنرم افزار عرفان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). zwnj;پوشاند، وی فاسق تر بود. عدم اعتناء و توجه به مال دنیا و طلا ، عهد دیگری است که نویسنده به توضیح آن پرداخته است. به باور وی، زمانی انسان به کمال می ردههای این صفحه : کتاب شناسی
|